صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۳۶: بی غرض چون شد سخن تأثیر دیگر می دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی غرض چون شد سخن تأثیر دیگر می دهد آب روشن را صدف تشریف گوهر می دهد عزم چون افتاد صادق راهبر در کار نیست اشتیاق وصل شکر مور را پر می دهد در مقام قهر، احسان از بزرگان خوشنماست بحر سیلی می خورد از موج و عنبر می دهد نیست از دریای آتش غم اگر دل محکم است موم را جرأت پر و بال سمندر می دهد در ترازوی گهربار سخاوت میل نیست ابر فیض خود به خار و گل برابر می دهد سنگ می گردد به اندک روزگاری پیکرش چون صدف هر کس که آب رو به گوهر می دهد داغ را در سینه من چون سپند آرام نیست این زمین گرم یاد از دشت محشر می دهد رتبه نومیدی از عمر ابد بالاترست ورنه آب زندگی کام سکندر می دهد می رساند دل به کوی یار مشت خاک ما این سپند شوخ بال و پر به مجمر می دهد هر که را شمشیر غیرت در نیام زنگ نیست نامه را رنگینی از خون کبوتر می دهد می کند تأثیر صحبت کار خود هر جا که هست تیغ را سرپنجه فولاد جوهر می دهد هر گدا چشمی ندارد راه در درگاه دل ورنه کام هر دو عالم را همین در می دهد آه ازین گردون کم فرصت که می گیرد سحر در سر شب هر که را چون شمع افسر می دهد ما به دست تنگ خرسندیم، ورنه روزگار این گره را در عوض صد عقد گوهر می دهد می کند صائب گرانبارش ز داغ بی بری دل به هرکس چرخ افزون چون صنوبر می دهد نیست رسم ما شکایت صائب از بیداد چرخ سینه پرخون سخن را رنگ دیگر می دهد صائب تبریزی