صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۱۵: سینه ام از درد و داغ عشق روشن می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سینه ام از درد و داغ عشق روشن می شود آنچه زنگ دیگران، آیینه من می شود کی حذر از انجم و افلاک دارد مرد عشق؟ بر تن مرغ همایون دام جوشن می شود هر که را از پا درآوردم به تیغ انتقام در بیابان طلب سنگ ره من می شود در حقیقت مرگ خصم آیینه دار عبرت است غافل است آن کس که شاد از مرگ دشمن می شود نیست غم خورشید را از خصمی تردامنان در چراغ سینه صافان آب روغن می شود داغ ما را سوده الماس آب و رنگ داد زین جواهر سرمه چشم کور روشن می شود (شعله سرگرمیی با خود اگر آورده ای رو به هر خاری که آری نخل ایمن می شود) گر چنین کلک تو صائب نغمه پردازی کند عالمی از فکر رنگین تو گلشن می شود صائب تبریزی