صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۰۴: هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن آخر آن چاه زنخدان چاه نسیان می شود ریزش افزون می کند جمعیت روشندلان خرمن مه را پریشانی نگهبان می شود می کند اشک ندامت نامه دل را سفید صبح از اخترفشانی پاکدامان می شود یک دل بیدار می آرد جهانی را به وجد شور مجنون باعث شور بیابان می شود دولت بیدار با این تار و پود انتظام چشم تا برهم زنی خواب پریشان می شود من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟ پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود تشنه چشمان را ز پیری نیست سیری از جهان قطره در کام صدف از حرص دندان می شود آب حیوان جای آب تلخ نتواند گرفت تشنه دریا کجا قانع به باران می شود در دل اهل جهان دارد شکوه کوه قاف هر که چون عنقا ز چشم خلق پنهان می شود در شبستانی که گردد کلک صائب شعله ریز شمع در زیر پر پروانه پنهان می شود صائب تبریزی