صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۹۱: محنت امروز، فردا جمله راحت می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
محنت امروز، فردا جمله راحت می شود اشک خونین آب صحرای قیامت می شود تلخی بیداری شبهای این محنت سرا در شبستان لحد خواب فارغت می شود در لباس آب کوثر می کند جولان سرشک آههای سرد سروباغ جنت می شود ناامید از آه سرد و ناله سوزان مباش کاین بخار و دود آخر ابر رحمت می شود دست هر کس را که می گیری درین آشوبگاه بر چراغ زندگی دست حمایت می شود تا پریشان است دل در شهر بند کثرتی خویش را هرگاه سازی جمع، وحدت می شود پیش اهل دل ندارد فوت مطلبی ماتمی بیشتر از فوت وقت اینجا مصیبت می شود عشق را سنگ ملامت می شود سنگ فسان عقل خام است آن که دلسرد از نصیحت می شود می کند بیهوده گویی خانه دل را سیاه چون نفس در سینه دزدی نور حکمت می شود هرکسی را حد خود باشد حصار عافیت جغد در ویرانه از اهل سعادت می شود گوشه گیری را بلایی همچو شهرت در قفاست چاره این درد بی درمان به صحبت می شود می شود شیرین به مهلت آب دریا در صدف میگساری مایه اشک ندامت می شود هر سرایی را چراغی هست صائب در جهان خانه دل روشن از نور عبادت می شود صائب تبریزی