صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۸۰: یار ما از کشتن عشاق درهم کی شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما از کشتن عشاق درهم کی شود؟ آنچنان باغ و بهاری نخل ماتم کی شود؟ زاهد از طاعت به راز عشق محرم کی شود؟ من گرفتم شد ملک ابلیس آدم کی شود؟ عشق هر ناقص بصیرت را نمی گردد نصیب مهر عالمتاب با خفاش همدم کی شود؟ مهر خاموشی نگردد پرده اسرار عشق بوی گل را مانع از پرواز شبنم کی شود؟ شوخ چشمی پرده شرم و حیا را می درد سوزن عیسی نهان در جیب مریم کی شود؟ از گهر گرد یتیمی بحر نتوانست شست کلفت عاشق کم از اشک دمادم کی شود؟ صبح دارد خنده براختر فشانیهای چرخ زخم چون کاری بود از بخیه درهم کی شود؟ پیش گوهر در صدف آویختن دون همتی است همت عاشق تسلی با دو عالم کی شود؟ دست ما گستاخ و آن موی میان نازک مزاج رشته پیوند ما و یار محکم کی شود؟ اضطراب دل ز غمخواران ظاهر بیش شد چاره این زخم پنهانی به مرهم کی شود؟ در دل سنگ این شرار شوخ جولان می کند سخت جانی مانع آمد شد غم کی شود؟ از دو حرف قالبی کز دیگران آموخته است دعوی گفتار بر طوطی مسلم کی شود؟ عقل را در بارگاه عشق راه حرف نیست هر فضولی در حریم شاه محرم کی شود؟ عقده گردون چه باشد پیش آه عاشقان؟ سد راه گیرودار نیزه، پرچم کی شود؟ آدمی را عشق صائب می کند کامل عیار نیست هرکس را که درد عشق، آدم کی شود؟ صائب تبریزی