صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۷۵: حرف زن تا بر لب عیسی نفس سوزن شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حرف زن تا بر لب عیسی نفس سوزن شود روی بنما تا سواد طوطیان روشن شود دل چه خونها می خورد دور از شراب لاله رنگ مرگ عیدست آن چراغی را که بی روغن شود ای صبا، جان تازه می گردد ز تغییر لباس چند اوقات تو صرف بوی پیراهن شود؟ آه بی لخت جگر از دل نمی تازد به چرخ سخت می ترسم بر این مجمر که بی روزن شود گرد رنگ سایه نتوانست گردیدن خزان خاکساری سد راه جرأت دشمن شود چشم مجنون چشم لیلی را سخنگو می کند عشق چون پر کار افتد حسن صاحب فن شود چون بصیرت نیست، باشد حلقه بیرون در آفتاب وماه اگر در دیده روزن شود صائب تبریزی