صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۴۷: چون رخ از می بر فروزی آب گلشن می رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون رخ از می بر فروزی آب گلشن می رود چون شوی سرگرم، تاب نخل ایمن می رود دانه تا در خاک پنهان است رزق برق نیست سر به دنبالش گذارد چون به خرمن می رود نیست آسان غم برون بردن ز دل احباب را بر سر خاری چه خون از چشم سوزن می رود رنگ رخسار چمن در فکر بال افشاندن است آب ده چشمی که فصل سیر گلشن می رود یک طرف با خاکسار خویش افتادن چرا؟ پرتو مه تنگ در آغوش روزن می رود ماه می خواهد که گردد چهره با رخسار او کرم شب تابی به جنگ شمع ایمن می رود حال صائب دور ازان مژگان چه می پرسی که چیست با دل مجروح بر مژگان سوزن می رود صائب تبریزی