صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۴۰: حسرت اوقات غفلت چون زدل بیرون رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسرت اوقات غفلت چون زدل بیرون رود؟ داغ فرزندست فوت وقت، از دل چون رود؟ چون کسی سالم برون از ورطه گردون رود؟ از شکار جرگه صید خسته بیرون چون رود؟ فیض یکرنگی تماشا کن که گر سنگین دلی رگ گشاید تاک را، از دست ساقی خون رود فکر دنیا هر که را سر در گریبان غوطه داد زود باشد در ضمیر خاک چون قارون رود چشمه کوثر دهان را غنچه سازد از حباب بر لب کوثر اگر با آن لب میگون رود زخم من از رشته مریم نگردد بخیه گیر تا به گردن سوزن عیسی چرا در خون رود؟ بر سر آب آورد قصر صدف را چون حباب سیل اشگم گر به این شورش سوی جیحون رود تا به گنج شایگان خم تواند راه برد چون سبو باید که خون از چشم افلاطون رود آه من کی عرض حال خود به گردون می کند؟ پست فطرت وقت حاجت بر در هر دون رود فکر صائب چون شکر رزی کند، کلک بلند در شکر تا سینه از شیرینی مضمون رود صائب تبریزی