صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۱۸: تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود در کدوی من می وحدت به کام دل رسید خام بود این باده تا در کاسه منصور بود بی تأمل مهر خاموشی زلب برداشتم شهد را شان دگر در خانه زنبور بود این زمان در قبضه قارون بود روی زمین رفت آن عهدی که قارون در زمین مستور بود آبروی فقر را می داشتم دایم عزیز کاسه در یوزه من کاسه فغفور بود داد ما را چون نمی دادی تو ای بیدادگر شکوه ما را شنیدن از مروت دور بود سرد شد از رفتن فرهاد دست و دل مرا پنجه من قوتی گر داشت از هم زور بود از کشاکش یک زمان آسوده ام نگذاشت چرخ فرش دایم چون کمان در خانه من زور بود ( . . . ن) دارد کنون از خودنمایی تکیه گاه آن سری کز بیخودیها در کنار حور بود از کمال خود ندیدیم بهره جز عین الکمال هاله ماه تمام من زچشم شور بود کرد صائب تلخی زهر فنا شیرین به خود هر که از خوان جهان قانع به تلخ و شور بود صائب تبریزی