صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۱۷: جان مشتاقان غبار جسم را صرصر بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان مشتاقان غبار جسم را صرصر بود زودتر آخر شود شمعی که روشنتر بود مردم کوته نظر در انتظار محشرند دیده روشندلان آیینه محشر بود باد هستی را زسر بیرون کن از طوفان مترس بادبان چون جمع سازد خویش را لنگر بود پرده امید باشد ناامیدیهای ما خیمه تبخاله ما بر لب کوثر بود در زمان ما که بیمهری قیامت می کند دامن مادر به طفلان دامن محشر بود بیشتر شکرلبان عهد دشمن پرورند ورنه از خط نسبت طوطی چرا کمتر بود؟ نیست صائب راه بر افلاک جان تیره را قسمت خاک است هر دردی که در ساغر بود صائب تبریزی