صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۱۲: رزق هر کس چون صدف از عالم بالا بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رزق هر کس چون صدف از عالم بالا بود فارغ از چین جبین موجه دریا بود از دو عالم در گذشتم تا شدم فرد از جهان زور بر راه آورد چون راهرو تنها بود محو گردد نقش هستی دل چو گردد صیقلی جوهر فولاد در آیینه ناپیدا بود سرمه بیداری دزدست خواب پاسبان می رود ایمان به غارت دل چو نابینا بود گر فتد بینا و نابینا به چاهی از قضا زان میان خجلت نصیب دیده بینا بود نیست صدر و آستان در مجلس روشندلان جای کف مانند عنبر بر سر دریا بود از تبسم چون دهد پیوند دلها را به هم؟ آن که از چین جبین شیرازه دلها بود گفتگوی طوطیان صائب سراسر قالبی است هر که بی تعلیم می گوید سخن گویا بود صائب تبریزی