صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۹۵: کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند رو به هر جانب که آرم سنگبارانم کنند هست بیماری مرا صحت چو چشم دلبران می شوم معمورتر چندان که ویرانم کنند روی گل شد آتشین از شعله آواز من از مروت نیست بیرون زین گلستانم کنند می کنم گنجینه گوهر صدفها را تمام از کرم سیراب اگر چون ابر نیسانم کنند تازه چون ابرست از تردستیم روی زمین می شود عالم پریشان گر پریشانم کنند همچو مور از خاکساری دارم آتش زیر پا مسند عزت گر از دست سلیمانم کنند گر به دست افتد چو ماه نو لب نانی مرا خلق از انگشت اشارت تیربارانم کنند بسته ام چشم از تماشای زلیخای جهان چشم آن دارم که با یوسف به زندانم کنند می فشارم چون صدف دندان غیرت بر جگر گر به جای آبرو گوهر به دامانم کنند زان لب میگون به پیغامی قناعت کرده ام جای آن دارد که خوبان بوسه بارانم کنند نور من چون برق صائب پرده سوز افتاده است نیستم شمعی که پنهان زیر دامانم کنند صائب تبریزی