صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۷۷: کو نواسنجی که در مغز جهان شور افکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کو نواسنجی که در مغز جهان شور افکند؟ پنبه مغز از سر مینای ما دور افکند گردش پرگار گردون گردد از مرکز تمام نیست نقصی گر سلیمان سایه بر مور افکند خاطر معشوق شوراندن نه کار عاشق است ورنه طوطی می تواند در شکر شور افکند راهرو را لنگر آرام در منزل خوش است خواب خود را دوربین با خلوت گور افکند غافل از آه ضعیفان با زبردستی مشو کاین نسیم سهل، تاج از فرق فغفور افکند تیره بختی شعله ادراک را سازد خموش از زبان این شمع را شبهای دیجور افکند از کشاکش خانه اش هرگز نمی گردد تهی چون کمان هر کس که کار خویش با زور افکند دیدن سیمین بران سازد مرا بی اختیار لرزه بر پروانه من شمع کافور افکند با دل آزاران مدارا کن که هیچ از شان شهد کم نگردد گر سپر در پیش زنبور افکند از تأمل می توان دریافت صائب عیب خویش وای بر آن کس که این آیینه را دور افکند صائب تبریزی