صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۷۳: هر که خار آرزو در دیده دل بشکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که خار آرزو در دیده دل بشکند بی تردد پای در دامان منزل بشکند از هجوم آرزو جای نفس در سینه نیست سخت می ترسم که آخر شهپر دل بشکند با دوصد بند گران عالم زما پرشور شد آه اگر زور جنون ما سلاسل بشکند از مروت نیست حرف سخت با عاشق زدن سنگدل آن کس که بال مرغ بسمل بشکند هر که بیش از ظرف می بخشد به ارباب سؤال کاسه در یوزه را بر فرق سایل بشکند دست مجنون از حجاب عشق بر دل نقش بست شوخی لیلی مگر دامان محمل بشکند سنگ گردد شیشه چون راجع به اصل خویش شد دل زعصیان سخت چون گردید مشکل بشکند خویش را بشکن، که برگردد به دریا زودتر موج را بر یکدگر چندان که ساحل بشکند به که از سر گیرد احرام حریم کعبه را راهرو را زیر پا گر خار غافل بشکند تشنه دریا به هر موجی تسلی کی شود؟ کی خمار من به آب تیغ قاتل بشکند؟ تار و پود موج این دریا بهم پیوسته است می زند بر هم جهان را هر که یک دل بشکند نیست در طالع دل بی حاصل ما را قبول کیست صائب گوشه این فرد باطل بشکند صائب تبریزی