صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۶۳: ساغر پر می علاج جان محزون می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساغر پر می علاج جان محزون می کند گرد پاک از چهره سیلاب جیحون می کند دفتر آداب را در بزم می شیرازه نیست دختر رز حرف در کار فلاطون می کند کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است دل عبث شرح ملال خود به گردون می کند هر کجا آتش شود از دامن هامون بلند دیده لیلی خیال داغ مجنون می کند شعله نتواند لباس رنگ را تغییر داد روی ما را کی می گلرنگ گلگون می کند؟ از غبار خط مشو ایمن که چون برگشت نقش خاتم از دست سلیمان مور بیرون می کند بنده می سازد دل آزاده ای را بی گناه بی نیازی را به احسان هر که ممنون می کند عشق می سازد هوس را سینه پرشور من جغد را ویرانه ام صائب همایون می کند صائب تبریزی