صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۶۰: نفس را مطلق عنان رزق فراوان می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفس را مطلق عنان رزق فراوان می کند توسن سرکش چو میدان یافت طوفان می کند ناقصان را صحبت روشن ضمیران کیمیاست خاک را زر پرتو خورشید تابان می کند تازه می گردد زچشم اشکباری جان ما مجلس ما را گل ابری گلستان می کند می گشاید دل ز آه سرد اهل درد را غنچه ها را گر نسیم صبح خندان می کند از مروت نیست تندی با پناه آوردگان ورنه نی در ناخن شیران نیستان می کند زال دنیا سخت می گیرد به ارباب صلاح مصر را عصمت به یوسف چاه و زندان می کند خون حنای عید باشد کشته معشوق را شمع بیجا گریه بر خاک شهیدان می کند قرب نیکان خاکساران را کند با آبرو این سفال خشک را سیراب ریحان می کند چوب منع از قرب مانع نیست دوراندیش را بلبل ما در قفس سیر گلستان می کند از لباس زر چه حاصل فلس روی اندود را؟ کی دل تاریک را روشن چراغان می کند؟ ظلمت شب چشم رهزن را جواهر سرمه است خط کجا آن دشمن دین را مسلمان می کند؟ سایه اقبالمندان است مفتاح امید مور را صاحب سخن صائب سلیمان می کند صائب تبریزی