صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۴۹۰: تا برون آمد به سیر ماه آن مشکین کمند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا برون آمد به سیر ماه آن مشکین کمند بر فلک ماه تمام از هاله شد زناربند وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند سردمهری لازم چرخ کبود افتاده است برف هرگز کم نمی گردد ازین کوه بلند ای که می خواهی برآیی چون مسیحا بر فلک نیست غیر از رخنه دل راه این بام بلند از ته دل گوش کن ای آتش سوزان، که من در بساط زندگی یک ناله دارم چون سپند صحبت نیکان، بدان را چون تواند کرد نیک؟ تلخی از بادام نتوانست بیرون برد قند سیل را خاشاک در زنجیر نتواند کشید رهروان عشق را دنیا نگردد پای بند زلف صائب بر دل خونبار من رحمی نکرد از غبار خط مگر این زخم گردد خشک بند صائب تبریزی