صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۴۸۴: وقت جمعی خوش که دفتر را در آب افکنده اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت جمعی خوش که دفتر را در آب افکنده اند مهر گل از دوربینی بر گلاب افکنده اند کرده اند آنها که خود را در چمن گردآوری سر چو شبنم در کنار آفتاب افکنده اند ساده لوحانی که دارند از جهان راحت طمع دام بهر صید در بحر سراب افکنده اند رهبر عشق حقیقی می شود عشق مجاز زین سرپل تشنگان خود را در آب افکنده اند شستشوی دیده منظورست بهر دیدنش عشقبازان گر نظر بر آفتاب افکنده اند تا زخود پهلو تهی روشن ضمیران کرده اند آسمان را چون مه نو در رکاب افکنده اند غافل از افسانه نتوان کرد اهل عشق را کز دل روشن، نمک در چشم خواب افکنده اند موی آتش دیده گردیده است مژگانها تمام تا زروی آتشین او نقاب افکنده اند کوته اندیشان که دل بر قصر دولت بسته اند دست خود چون موج بر دوش حباب افکنده اند هوشیاران صائب از دوزخ محابا می کنند میکشان صدره بر این آتش کباب افکنده اند صائب تبریزی