صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۴۰۶: هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد غوطه در سرچشمه خورشید چون عیسی نزد چون صدف در دامن خود گوهر مقصد نیافت تا به جان بی نفس غواص بر دریا نزد خون دل شد در بساط سینه اش یاقوت و لعل هر که زیر تیغ چون کهسار دست و پا نزد هست راهی چون گهر دلهای سنگین را به هم تیشه خود کوهکن بیهوده بر خارا نزد گرد آن وحشی به جست وجو نمی آید به چشم قطره بیش از من کسی در دامن صحرا نزد از سیاهی داغ آب زندگی آمد برون مشت آبی هیچ کس بر روی بخت ما نزد جوش خون صائب دل تنگ مرا در هم شکست هیچ کس جز زور می سنگی بر این مینا نزد شد ز وصل غنچه صائب مشکبو باد سحر وای بر آن کس که دستی بر در دلها نزد صائب تبریزی