صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۴۰۰: خون مردم را چون آب آن لعل میگون می خورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون مردم را چون آب آن لعل میگون می خورد آب را نتوان چنین خوردن که او خون می خورد عشق مجنون را به خلوتگاه وحدت برده است ناقه لیلی عبث گردی به هامون می خورد پای لیلی را نگارین می کند خوناب درد گر به سنگی در بیابان پای مجنون می خورد برگ سبزی نیستم ممنون چرخ و انجمش مرغ در کنج قفس روزی ز بیرون می خورد (سرو دلگیرست از بدگویی مرغان باغ هر چه ناموزون بود بر طبع موزون می خورد) تا زماه نو فلک آرد لب نانی به دست از شفق هر شام صائب غوطه در خون می خورد صائب تبریزی