صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۸۵: عجز بر سر پنجه اقبال چون زور آورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عجز بر سر پنجه اقبال چون زور آورد از شکرخند سلیمان روزی مور آورد حاصل روی زمین بردار از یک کف زمین هر سحرخیزی که بر دست دعا زور آورد روز محشر چشمه کوثر به فریادش رسد هر که وقت صبح جامی پیش مخمور آورد گر نیندازم به پای عشق سر از بخل نیست چون کسی جام سفالین پیش فغفور آورد؟ سر به پیش افکنده چوگان رفت از میدان برون این سزای آن که بر افتادگان زور آورد تنگ چشمان بر سر دنیا به هم دارند جنگ از دهان مور بیرون دانه را مور آورد عالم آب از سبک مغزان خورد بر یکدگر بحر را باد مخالف بر سر شور آورد عارفان مستغنی اند از زهد خشک زاهدان کی عصا بینا برون از پنجه کور آورد؟ کوهکن را برق آتشدستیم دارد کباب بیستون را تیشه ام در رقص چون طور آورد دیده یعقوب می باید قماش حسن را بوی پیراهن به هر چشمی کجا نور آورد؟ روزگاری شد که از مشق سخن افتاده ایم کیست صائب فکر ما را بر سر شور آورد؟ صائب تبریزی