صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۷۹: چاره سودای ما پند نصیحتگر نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چاره سودای ما پند نصیحتگر نکرد تلخی دریا علاج خامی عنبر نکرد حیرت رویش به مژگان فرصت جنبش نداد موج دست و پا درین بحر گران لنگر نکرد تا نزد مهر خموشی بر دهن با صد زبان بوستان پیرا دهان غنچه را پر زد نکرد گرچه چشم انتظار ما ید بیضا نمود بوی پیراهن سر از جیب مروت بر نکرد گرچه عمری خویش را هموار کرد از پیچ و تاب رشته ما را کسی شیرازه گوهر نکرد همت ما پست ماند از پستی سقف فلک شعله ما راست قد خود درین محمر نکرد ریخت اشک آتشین در ماتم پروانه شمع عالمی را سوخت آن بیرحم و چشمی تر نکرد عالم پرشور گلزاری است بر روشندلان تلخی دریا اثر در طینت گوهر نکرد دل فراموش کرد در زلف سیاه او مرا خضر در روز سیه پروای اسکندر نکرد تا غبارم سرمه چشم تماشایی نشد درد سنگین مرا آن سنگدل باور نکرد تنگی گردون پر و بال مرا درهم شکست بیضه فولاد این بیداد بر جوهر نکرد صائب از تعجیل ایام بهاران غافل است هر که صاف و درد را چون لاله یک ساغر نکرد صائب تبریزی