صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۵۹: هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد بی توقف از جهان رنگ و بو پرواز کرد داشت بیدردی به زندان تن آسانی مرا زخم تیغ او در رحمت به رویم باز کرد گر سبک سازی چو عیسی از علایق خویش را می توان با بیضه زین بستانسرا پرواز کرد کرد حلاجی کمان دار عبرت پنبه اش هر تنک ظرفی که چون منصور کشف راز کرد عشق آخر انتقام خویش از یوسف کشید گرچه در آغاز چندی بر زلیخا ناز کرد گرچه در کهسار خندان بود کبک مست ما از ته دل خنده در سرپنجه شهباز کرد در دل است آن کس کزاو آفاق عالم روشن است باخت چشم آن کس که این آیینه را پرداز کرد شد زچشم شور دریا آب در کامش گره تا صدف لب پیش ابر نوبهاران باز کرد از نصیحت ناله گردون نوردم پست شد گوشمال این ساز سیر آهنگ را ناساز کرد ناخن شاهین سراسر می رود در سینه ام بر میان نازکش تا بهله دست انداز کرد جبهه واکرده مفتاح زبان بسته است صفحه آیینه طوطی را سخن پرداز کرد هر که صائب معنی رنگین به لفظ تازه بست باده شیراز را در شیشه شیراز کرد صائب تبریزی