صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۵۰: تا گلستان را نهال قامتش آباد کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا گلستان را نهال قامتش آباد کرد باغبان چندین خیابان سرو را آزاد کرد سنگ را در ناله می آرد وداع دوستان بیستون فریادها در ماتم فرهاد کرد نیست چون جوهر اگر در بال همت کوتهی می توان پروازها در بیضه فولاد کرد مدتی شد گرچه از جوش نشاط افتاده ایم می توان از خاک ما میخانه ها آباد کرد تاجداران را طریق خسروی تعلیم داد این که از هدهد سلیمان وقت غیبت یاد کرد اینقدر تمهید در تعمیر ما در کار نیست می توان ما را به گرد دامنی آباد کرد آه اگر ذوق گرفتاری نخواهد عذر ما وحشت ما خون عالم در دل صیاد کرد رفت در گنج گهر پایش چو دیوار یتیم چون خضر هر کس که در تعمیر ما امداد کرد این جواب آن غزل صائب که فتحی گفته است از فراموشان مباد آن کس که ما را یاد کرد صائب تبریزی