صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۲۶: آب شد دل تا به آن شیرین شمایل راه برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آب شد دل تا به آن شیرین شمایل راه برد خواب در ره کی کند هر کس به منزل راه برد؟ دیدن منزل قرار از راه پیما می برد جسم زندان گشت بر جان تا به قاتل راه برد با هزاران چشم، سرگردان بود چرخ و مرا با دو چشم بسته می باید به منزل راه برد دارد آتش زیرپای خویش در مهد زمین تا سپند بیقرار من به محفل راه برد چون جرس شد سینه صدچاک من زندان او ناله بیطاقت من تا به محمل راه برد بیخودی آسوده کرد از بازگشت تن مرا در محیط بیکران نتوان به ساحل راه برد نیستم نومید با غفلت زحسن عاقبت تا ره خوابیده را دیدم به منزل راه برد در جهان آب و گل هر کس به دل برد التجا در محیط پر خطر صائب به ساحل راه برد صائب تبریزی