صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۱۳: بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد دیده ما در بهشت از روی گندم گون فتاد خون زسیما می چکد شمشیر زهرآلود را الحذر از چهره سبزی که ته گلگون فتاد از سرشک تلخ نقل و باده اش آماده شد دیده هر کس بر آن لعل لب میگون فتاد خجلت روی زمین زان ساق سیمین می کشد جلوه طاوس در ظاهر اگر موزون فتاد در لباس شاخ گل گردد قیامت جلوه گر کشته ای کز دست و تیغ او به خاک و خون فتاد کرد دودش روزن چشم غزالان را سیاه آتشی کز روی لیلی در دل مجنون فتاد می کند سرگشته چون پرگار اهل دید را نقطه خالی که از کلک قضا موزون فتاد برنخیزد لاله بی داغ نمکسود از زمین شورشی کز عشق مجنون در دل هامون فتاد گرد کلفت از دل فرهاد جوی شیر شست در میان عشقبازان نان من در خون فتاد روی او روزی که صائب از نقاب آمد برون آفتاب و ماه از طاق دل گردون فتاد صائب تبریزی