صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۷۷: لب هیچ و دهان هیچ و کمر هیچ و میان هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب هیچ و دهان هیچ و کمر هیچ و میان هیچ چون بید ندارد ثمر آن سرو روان هیچ اندیشه جمعیت دل فکر محال است شیرازه نگیرد به خود اوراق خزان هیچ در چشم جهان ریخت نمک صبح قیامت چشم تو نشد سیر ازین خواب گران هیچ چون تاک درین باغچه چندان که گرستم نگشود مرا عقده ای از رشته جان هیچ هر چند که دندان تو از خوردن نان ریخت حرص تو نشد سیر ز اندیشه نان هیچ همچشم حبابم که ازین بحر گهرخیز غیر از سخن پوچ ندارم به دهان هیچ جز گریه بیحاصلی و جز ناله افسوس نگشود مرا از دل و چشم نگران هیچ با خصم زبون پنجه زدن نیست ز مردی صائب سخن چرخ میاور به زبان هیچ صائب تبریزی