صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۷۶: ماییم و خیال دهن یار و دگر هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماییم و خیال دهن یار و دگر هیچ قانع شده با نقطه ز پرگار و دگر هیچ از هر سخن نازک و هر نکته باریک پیچیده به فکر کمر یار و دگر هیچ در عالم افسرده ز نیکان اثری نیست از لاله و گل مانده خس وخار و دگر هیچ دلبستگیی نیست به کام دو جهانم با من بگذارید غم یار و دگر هیچ از بیخودی افتاد به جنت دل افگار در خواب بود راحت بیمار و دگر هیچ افسانه شیرین جهان هوش فریب است خواب است ره آورد شب تار و دگر هیچ در کار جهان صرف مکن عمر به امید کافسوس بود حاصل این کار و دگر هیچ یک چشم گرانخواب بود دایره چرخ حرفی است بجا از دل بیدار و دگر هیچ از زاهد شیاد مجو مغز که این پوچ ریش است و همین جبه و دستار و دگر هیچ بی ذکر، شود تار نفس رشته زنار محکم سر این رشته نگه دار و دگر هیچ دل باز چو شد، باز شود مشکل عالم یک عقده سخت است بر این تار و دگر هیچ از بنده دنیا نپذیرند عبادت بردار دل از عالم غدار و دگر هیچ صائب ز خوشیها که درین عالم فانی است ماییم و همین لذت دیدار و دگر هیچ صائب تبریزی