صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۳۷: فلک نیلوفر دریای عشق است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فلک نیلوفر دریای عشق است زمین درد ته مینای عشق است اگر روح است، اگر عقل است، اگر دل شرار آتش سودای عشق است اگر معموره کفرست، اگر دین خراب سیل بی پروای عشق است گریبان سپهر و دامن خاک شکار پنجه گیرای عشق است عنان سیر و دور آسمانها به دست شوق آتش پای عشق است چراغ بی زوال آفرینش فروغ گوهر یکتای عشق است فلک چون سایه با آن سربلندی به خاک افتاده بالای عشق است خرد هر چند مغز کاینات است کف بی مغزی از دریای عشق است دل رم کرده وحشی نژادان غزال دامن صحرای عشق است اگر صبح امیدی در جهان هست بیاض گردن مینای عشق است زر سرخ و سفید ماه و انجم نثار فرق گردون سای عشق است چه پروا دارد از شور قیامت؟ سر هر کس که پر غوغای عشق است به خود کرده است روی هر دو عالم چه در آیینه سیمای عشق است؟ دو عالم نقد جان بیعانه دادند چه سودست این که با سودای عشق است به خون هر دو عالم دست شستن نه از ظلم است، از تقوای عشق است زبان کلک صائب چون نسوزد؟ که عمری رفت در انشای عشق است صائب تبریزی