صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۰۸: دولت روزگار درگذرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دولت روزگار درگذرست پرتو آفتاب دربدرست شمع بالین این گرانخوابان بی بقا چون ستاره سحرست گر چه دل می برد جدا هر یک می و مهتاب، شیر با شکرست روی خوش، لفظ و بوی خوش معنی است معنی از لفظ دلپذیرترست جام بی باده مرغ پرکنده است بط می را شراب بال و پرست قرب سیمین بران گدازنده است رنج باریک رشته از گهرست چشم بی اشک، ابر بی باران دست بی جود، شاخ بی ثمرست نخورد غم ز دوری منزل رهروی را که توشه بر کمرست دلش از می سیاهتر گردد هر که چون لاله آتشین جگرست بد درونند ظاهرآرایان ابره ها پرده دار آسترست هنر دیگران ندیدن، عیب دیدن عیب خویشتن هنرست کند آتش عیار زر روشن محک خلق آدمی سفرست تشنه آفت است مال بخیل خون فاسد هلاک نیشترست می کند ترک رنگ و بو صائب همچو شبنم کسی که دیده ورست صائب تبریزی