صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۰۰: ای زلف تو شیرازه دیوان قیامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زلف تو شیرازه دیوان قیامت هم سلسله، هم سلسله جنبان قیامت خاموشی و گفتار دهان تو دهد یاد از بست و گشاد در دکان قیامت چشم تو سیه خانه صحرای تجلی خال دهنت مهر نمکدان قیامت مژگان صف آرای تو همدوش صف حشر ابروی تو هم پله میزان قیامت دامان قیامت بود آن زلف پریشان روی تو چراغ ته دامان قیامت مانند در گوش تو شده تازه و سیراب از صبح بناگوش تو ایمان قیامت وقت است که در دیده خفاش گریزد از شرم تو خورشید درخشان قیامت شد صبح قیامت ز لب لعل تو پرشور می خواست نمکدان چنین خوان قیامت چون جلوه کنی از دو جهان گرد برآید بسته است به دامان تو دامان قیامت رسوایی معشوق نه جرمی است که بخشند عاشق نبرد شکوه به دیوان قیامت از راه خطرناک تو ای کعبه امید یک منزل کوتاه، بیابان قیامت صائب چه گشایی گره از طره دلدار؟ نگشوده کسی فال ز دیوان قیامت صائب تبریزی