صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۶۹: صبح از لب لعل تو پیام نمکینی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح از لب لعل تو پیام نمکینی است شام از شکن زلف گرهگیر تو چینی است از زخم تو هر سینه خیابان بهشتی است از داغ تو هر پاره دل زهره جبینی است آبی که ازو خضر حیات ابدی یافت از دامن دشت تو سیه خانه نشینی است هر نقطه ز مجموعه رخسار تو چون خال آشوب دل و دشمن جان، رهزن دینی است مخمور ترا در دل می، نشأه جان بخش زهری است که پنهان شده در زیر نگینی است هر عقده که در راه طلب روی نماید سودازده زلف ترا نافه چینی است صبحی که ازو روی زمین شد شکرستان نسبت به شکرخنده او شوره زمینی است بینایی چشمی که به عبرت نشود خرج از مایه حسرت، نگه بازپسینی است معموره دنیا نبود جای اقامت هر خانه که آید به نظر، خانه زینی است صائب چه کند آهوی وحشت زده ما؟ هر گوشه درین دشت، کمندی و کمینی است صائب تبریزی