صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۶۳: زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای هر سوخته جانی که عقیق تو مکیده است شد عمر و نشد سیر دل ما ز تپیدن این قطره خون از سر تیغ که چکیده است؟ ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده است در عهد سبکدستی آن غمزه خونریز شمشیر تو آسوده تر از راه بریده است تیغ تو چو خون در رگ و در ریشه جان رفت فولاد سبکسیرتر از آب که دیده است؟ عمری است خبر از دل و دلدار ندارم با شیشه پریزاد من از دست پریده است! صائب چه کنی پای طلب آبله فرسود؟ هر کس به مقامی که رسیده است، رسیده است صائب تبریزی