صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۶۲: از مرگ به ما نیم نفس بیش نمانده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از مرگ به ما نیم نفس بیش نمانده است یک گام ز سیلاب به خس بیش نمانده است نازک شده سر رشته پیوند تن و جان مرغی به لب بام قفس بیش نمانده است چون برگ خزان دیده و چون شمع سحرگاه از عمر مرا نیم نفس بیش نمانده است در ناله دلها ز اجابت اثری نیست نالیدن پوچی ز جرس بیش نمانده است نه کوهکنی هست درین عرصه نه پرویز آوازه ای از عشق و هوس بیش نمانده است زان حسن گلوسوز که صد تنگ شکر بود از غارت خط، بال مگس بیش نمانده است وقت است چو خورشید درآیی به کنارم کز عمر مرا یک دو نفس بیش نمانده است بر روی زمین صائب و بر چرخ مسیحا در انفس و آفاق دو کس بیش نمانده است صائب تبریزی