صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۶۰: یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است در هاله آغوش، چو ماهت نگرفته است مغرور ازانی که چو خرد عربده جویی تیغ ستم از دست نگاهت نگرفته است زان خنده زنی بر من بی برگ که هرگز آتش نفسی نبض گیاهت نگرفته است در باغ جهان شاخ گلی نیست که صد دست سرمشق شکستن ز کلاهت نگرفته است چشم سیهی نیست که خواباندن شمشیر تعلیم ز مژگان سیاهت نگرفته است سیب ذقنی نیست درین باغ که صد بار گلگونه رنگ از رخ ماهت نگرفته است آخر که رسد در تو، که دلهای سبکسیر دامن به سبکدستی آهت نگرفته است رحمی به سیه روزی ما سوختگان کن تا زنگ خط آیینه ماهت نگرفته است بر گرد به میخانه ازین توبه ناقص تا پیر خرابات به راهت نگرفته است! آن کس که زند خنده به بیهوشی صائب پیمانه ای از دست نگاهت نگرفته است صائب تبریزی