صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۳۹: درد تو به دلهای سبکروح گران است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد تو به دلهای سبکروح گران است تبخال بر آن لب گره رشته جان است در وصل دل از هجر فزون دل نگران است آوارگی تیر در آغوش کمان است بر خاطر آزاده من دست گهربار چون دست تهی بر دل محتاج گران است از دل نبرد شوق وطن عزت غربت در صلب گهر آب همان قطره زنان است ایمن نتوان گشت ز برگشتگی بخت پیوست هدف را خطر از پشت کمان است در قافله ریگ روان پیش و پسی نیست پس مانده این مرحله از پیشروان است حیرت زدگان را نبود بهره ای از وصل در دامن گل دیده شبنم نگران است در بال و پر عزم، مرا کوتهیی نیست سنگ ره من کاهلی همسفران است بیتابی ذرات جهان در طلب حق در شیشه ساعت سفر ریگ روان است صائب نگه گرم در آن چشم سیه مست برقی است جهانسوز که در ابر نهان است صائب تبریزی