صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۰۴: از نوبهار روی زمین خشک و تر شکفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از نوبهار روی زمین خشک و تر شکفت این باغ را ببین که چه در یکدگر شکفت شب زنده دار باش کز این باغ دلفریب آن فیض بیش برد که پیش از سحر شکفت گلگل شکفت آبله من ز نیشتر نتوان به روی دشمن ازین بیشتر شکفت با غنچگی بساز که نرگس درین چمن افتاد در خمار اگر یک نظر شکفت جای فراغ بال ندارد فضای چرخ در سینه صدف نتواند گهر شکفت هر پاره ای شد از جگرم لعل آبدار پیکان آبدار تو تا در جگر شکفت از چشم شور، صبح به خون شفق نشست بیچاره شد کسی که درین بوم و بر شکفت مردم به روی هم نتوانند رنگ دید خوش وقت لاله ای که به کوه و کمر شکفت چندان که کرد شرم و حیا بیش خودکشی در پرده غنچه لب او بیشتر شکفت هر چند گل ز خنده سر خود به باد داد سال دگر ز ساده دلی بیشتر شکفت برداشت سقف چرخ ز جا، شور بلبلان صائب درین بهار چه گل تا دگر شکفت صائب تبریزی