صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۸۵: روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت چون خامه مد زخم من از استخوان گذشت هر رخنه قفس دری از فیض بوده است صد حیف ازان حیات که در آشیان گذشت یک بار دست در کمر بلبلان نزد این موج گل که از کمر باغبان گذشت شد پرده های دیده روشن، قماش ما از بوی یوسفی که بر این کاروان گذشت تا روی آتشین تو بی پرده شد ز شرم آیینه همچو آب ز آیینه دان گذشت برجسته مصرعی است ز دیوان زندگی چون نی ز عمر آنچه مرا در فغان گذشت بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت پیغام وبوسه نیست تسلی فزای من بازآ که اشتیاق من از این و آن گذشت صائب ز صبح شیب و سرانجام آن مپرس چون موسم شباب به خواب گران گذشت صائب تبریزی