صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۷۴: از شرم اگر چه روی تو چندین نقاب داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از شرم اگر چه روی تو چندین نقاب داشت هر ذره از فروغ تو چشم پر آب داشت رفتی به سیر گلشن و از شرم آب شد هر گل که باغبان ز برای گلاب داشت دود قیامت از دل آتش بلند کرد خونابه ای که در دل گرم این کباب داشت می خواست زین خرابه به جای خراج، گنج فرمانروای عشق که ما را خراب داشت در گلشنی که بلبل ما شد سیه گلیم هر غنچه در نقاب، گل آفتاب داشت مجنون به ریگ بادیه غم های خود شمرد یاد زمانه ای که غم دل حساب داشت زان آتشی که در دل من عشق برفروخت هر موی من چو موی میان پیچ و تاب داشت از ورطه ای که کشتی ما بر کنار رفت دریا خطر ز گردش چشم حباب داشت صائب ز ما دگر سخن خونچکان مجوی تا خام بود، گریه خونین کباب داشت صائب تبریزی