صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۷۲: یک آفریده از ته دل شادمانه نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک آفریده از ته دل شادمانه نیست فرقی میان پیر و جوان زمانه نیست خاری که در دلم نخلد چون زبان مار در آشیانه من بی آب و دانه نیست خمیازه نشاط بود خنده اش چو صبح آن را که در جگر نفس بیغمانه نیست بر هر که می فتد نظرم، دلشکسته است یک شیشه درست درین شیشه خانه نیست باغ و بهار ما جگر داغدار ماست در برگریز، بلبل ما بی ترانه نیست یارب که چشم کرد من دردمند را؟ کز دیده کاروان سرشکم روانه نیست ره گم ز تازیانه کند اسب راهوار در بزم باده حاجت چنگ و چغانه نیست از بهر حفظ، سیم و زر بی ثبات را بهتر ز دست و دامن سایل خزانه نیست بیهوده سیر و دور به گرد جهان زند پرگار را بغیر دل خویش دانه نیست افتاده ای تو در غلط از کثرت مثال یک عکس بیش در همه آیینه خانه نیست صائب بغیر نام، چو عنقا درین جهان چیزی دگر ز هستی من در میانه نیست صائب تبریزی