صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۶۴: تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست شمعی است روی گرم که در محفل تو نیست چون سرو در سراسر این باغ دلفریب آزاده ای کجاست که پا در گل تو نیست؟ در کان عقل و مخزن عشق و بساط حسن لعلی نیافتیم که خونین دل تو نیست یارب چه منعمی، که ندارد جهان خاک دریای گوهری که به کف سایل تو نیست بر روی آفتاب چرا تیغ می کشد؟ ابروی ماه عید اگر مایل تو نیست در جلوه گاه حسن تو هر روز آفتاب چون می تپد به خاک، اگر بسمل تو نیست؟ دل خانه تو از دگران می کند سراغ هر چند غیر گوشه دل منزل تو نیست نور ظهور، حق خس و خار بینش است ورنه کدام پرده دل، محمل تو نیست؟ نازست سد راه، وگرنه در اشتیاق فرقی میانه دل ما و دل تو نیست صائب به لطف عام تو دارد امیدها هر چند صید لاغر او قابل تو نیست صائب تبریزی