صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹: از چشم ما سرشک فشاندن کمال نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از چشم ما سرشک فشاندن کمال نیست این خانه را به آب رساندن کمال نیست ظلم است تیغ بر سپر افکندگان زدن ناخن به داغ لاله رساندن کمال نیست با ما ستاره سوختگان دشمنی بس است نشتر به خون مرده خلاندن کمال نیست دست تعدی از سر پیران کشیده دار پشت کمان به خاک رساندن کمال نیست از خاکمال، سایه محابا نمی کند افتاده را به خاک کشاندن کمال نیست دنیا و آخرت چه بود با وجود حق؟ بر هیچ و پوچ دست فشاندن کمال نیست در پنجه تصرف اگر هست جوهری در مغز سنگ ریشه دواندن کمال نیست داری اگر براق تجرد به زیر ران بر پشته سپهر جهاندن کمال نیست برد قمار عشق به مقدار سادگی است بر کاینات نقش نشاندن کمال نیست آن را که بر جنون نزد از بوی نوبهار ناخن به چوب گل نپراندن کمال نیست زان خرمنی که خوشه پروین در او گم است بر مور دانه ای نفشاندن کمال نیست صائب مگو به مردن بیدرد حرف عشق آب خضر به خاک فشاندن کمال نیست صائب تبریزی