صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۳۶: بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست دل زنده را به آب بقا احتیاج نیست از دستگیر، دست بریده است بی نیاز از سر گذشته را به هما احتیاج نیست اندیشه صواب و خطا فرع خواهش است تدبیر در مقام رضا احتیاج نیست شستم ز اختیار، به خون دست خویش را دیگر مرا به دست دعا احتیاج نیست صدق عزیمت است به منزل مرا دلیل گوش مرا به بانگ درا احتیاج نیست داغ جنون به افسر شاهی برابرست دیوانه را به بال هما احتیاج نیست از پوست بی نیاز بود هر که مغز یافت حق جوی را به هر دو سرا احتیاج نیست بال من است پای به دامن کشیده ام سیر مرا به جنبش پا احتیاج نیست ز اوضاع ناگوار بس است آنچه دیده ام آیینه مرا به جلا احتیاج نیست در تنگی دل است شکرخنده ها نهان این غنچه را به باد صبا احتیاج نیست افتاده است جذبه بحر کرم رسا سیلاب را به راهنما احتیاج نیست پوشیده است راه حق از چشم باطلان بتخانه را به قبله نما احتیاج نیست بی تربیت رسانده به معراج، خویش را سرو ترا به نشو و نما احتیاج نیست خورشید از سیاهی لشکر بود غنی آن چهره را به زلف دو تا احتیاج نیست سر بر نیاورم چو حباب از دل محیط صائب مرا به کسب هوا احتیاج نیست صائب تبریزی