صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۱۲: هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست از جهل زد به خانه زنبور پشت دست یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟ جایی که شانه می گزد از دور پشت دست چون روی دست گل شود از زخم خونچکان از حیرت جمال تو ناسور پشت دست از شرم اگر چو غنچه کند دست را نقاب رنگین شود ازان رخ مستور پشت دست آنجا که ساعد تو برآید ز آستین غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست در پیش عارض تو مکرر گذشته است از برگ بر زمین شجر طور پشت دست می در گلوی مدعیان می کند به زور زد آن که بر لب من مخمور پشت دست تا شد ز می گزیده لب می چکان یار از برگ تاک می گزد انگور پشت دست چون داغ لاله خشک شد از خون گرم خویش زخمی که زد به مرهم کافور پشت دست خرمن عنان گسسته در آید به خانه اش مردانه گر به دانه زند مور پشت دست مانع مشو ز خوردن خون اهل درد را بیجا مزن به شربت رنجور پشت دست نگرفت هر که دست فقیران به زندگی خواهد گزید پر به لب گور پشت دست در پیش قطره چون سپر اندازد از حباب؟ موجی که زد به قلزم پرشور پشت دست زاهد برون نمی نهد از زهد خشک پای چون بر عصای خویش زند کور پشت دست؟ دستی اگر بلند نسازی به خواندنم دست نوازشی است هم از دور پشت دست هر چند خوشنماست سبکدستی از کریم خوشتر بود ز سایل مغرور پشت دست از کوزه شکسته کنون آب می خورد آن کس که زد به کاسه فغفور پشت دست خواهد گزید پر لب افسوس خویش را شوخی که زد به صائب مهجور پشت دست صائب تبریزی