صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸: چون صبح، زندگانی روشندلان دمی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون صبح، زندگانی روشندلان دمی است اما دمی که باعث احیای عالمی است عیش غلط نمای جهان پرده غمی است شیرازه شکفتگیش زلف ماتمی است آن را که راهزن نشود نعل واژگون ابروی ماه عید، هلال محرمی است در چشم آبگینه ما دل رمیدگان زنگ ملال، دامن صحرای خرمی است از سینه هر دمی که برآید ز روی صدق مانند صبح، صیقل زنگار عالمی است بر هر دلی که زخمی تیغ زبان شود بی چشم زخم، سوده الماس مرهمی است هر جا به عاجزی رود از پیش کارها هر مور اژدهایی و هر زال رستمی است آن را که شد گزیده ز طول حیات خویش لیل و نهار در نظرش مار ارقمی است دلهای آب گشته مرغان بینواست هر جا به چهره گل این باغ شبنمی است هر چند نم برون ندهد خاک خشک مغز نسبت به آسمان سیه کاسه حاتمی است در پنجه تصرف اغیار، زلف تو در دست دیو مانده گرفتار، خاتمی است صائب به غیر چاه زنخدان یار نیست راز مرا گر از همه آفاق محرمی است صائب تبریزی