صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۰۰۴: گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گنجینه جواهر ما پاک گوهری است نقدی که در خزانه ما هست بی زری است بر ما چه اعتراض که بی قدر و قیمتم؟ گوهر اگر به خاک فتد جرم جوهری است در کار عشق سعی به جایی نمی رسد در بحر دست و پا زدن از ناشناوری است دارد دل ترا هوس از عشق بی نصیب این شیشه چون تهی شود از می پر از پری است در اشک و آه اگر نکند صرف، غافل است چون شمع زندگانی آن کس که سرسری است پیری چه خون که در جگر ما نمی کند قد دوتای ما دویم چرخ چنبری است گفتار دلفریب تو در پرده حجاب سیلاب عقل و هوش چو سر گوشی پری است باقی ز خیر کن زر و سیم فناپذیر ای خواجه گر ترا هوس کیمیاگری است دلبسته هوا به نسیمی فتد ز پا کوتاهی حیات حباب از سبکسری است صائب ز مال حرص یکی می شود هزار بیدرد را گمان که غنا در توانگری است صائب تبریزی