صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۶۷: چشم قدح به جلوه مینای باده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم قدح به جلوه مینای باده است این شوخ چشم، قمری سرو پیاده است داغ است لاله را به جگر، یا ز بیخودی مجنون سری به دامن لیلی نهاده است از زهر چشم، آب دهد تیغ سرو را از جلوه تو هر که دل از دست داده است در پای گل به خواب شدن نیست از ادب در گلشنی که سرو به یک پا ستاده است در دست ساقیان نبود سیر و دور ما باد مراد کشتی ما زور باده است رسوا شود ز ابر بهاران زمین شور زاهد ز نقص خویش گریزان ز باده است در خط عنبرین نرسد هیچ فتنه ای زان فتنه ها که از شب زلف تو زاده است داند صدف چه می کشد از روی تلخ بحر هر کس ز احتیاج دهن را گشاده است صائب غمین نمی شود از مرگ رفتگان هر کس به خود قرار اقامت نداده است صائب تبریزی