صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۵۴: باد بهار مرهم دلهای خسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد بهار مرهم دلهای خسته است گل مومیایی پر و بال شکسته است شاخ از شکوفه پنبه سرانجام می کند از بهر داغ لاله که در خون نشسته است وقت است اگر ز پوست برآیند غنچه ها شیر شکوفه زهر هوا را شکسته است این سبزه نیست بر لب جو رسته، نوبهار بر زخم خاک، مرهم زنگار بسته است زنجیریی است ابر که فریاد می کند دیوانه ای است برق که از بند جسته است پایی که کوهسار به دامن شکسته بود از جوش لاله بر سر آتش نشسته است افسانه نسیم به خوابش نمی کند از ناله که بوی گل از خواب جسته است؟ از جوش گل، ز رخنه دیوار بوستان خورشید در کمین تماشا نشسته است صائب به هوش باش که داروی بیهشی باد بهار در گره غنچه بسته است صائب تبریزی