صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۵۱: دستی به جام باده حمرایم آرزوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دستی به جام باده حمرایم آرزوست دست دگر به گردن مینایم آرزوست چون ریگ، سیر دامن صحرایم آرزوست تخت روان ز آبله پایم آرزوست پرگاروار با قدم آهنین خویش گشتن به گرد نقطه سودایم آرزوست تا از جگر برآورم این خارها که هست از دهر سوزنی چو مسیحایم آرزوست گردد ز بیم سوختن خود کباب من بیدرد را گمان که تماشایم آرزوست نتوان به عیب خویش رسیدن ز راه چشم آیینه داری از دل بینایم آرزوست آیینه ام سیه شده از قحط همنفس روشنگری ز طوطی گویایم آرزوست امید بوسه از دهن تنگ آن نگار بیجاست گر چه، خواهش بیجایم آرزوست زان دم که چشم من به سراپای او فتاد گشتم تمام چشم و سراپایم آرزوست عالم به چشم من دل فرعون گشته است صبح امید ازان ید بیضایم آرزوست صائب بهشت اگر چه نیاید به چشم من دزدیده دیدن رخ زیبایم آرزوست صائب تبریزی