صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۲۸: از سینه صافی دل بی کینه روشن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سینه صافی دل بی کینه روشن است دل بی غبار باشد اگر سینه روشن است گوری است تار، خانه تن بی فروغ دل از گوهرست اگر دل گنجینه روشن است پرداز سینه کن، چه ورق می کنی سیاه؟ جام جهان نماست اگر سینه روشن است چون نافه خون خویش اگر مشک کرده ای از مو به موی خرقه پشمینه روشن است سی شب چراغ میکده روشن بود ز می مسجد ز شمع در شب آدینه روشن است آمیزشی که هست به هم نیش و نوش را از شیشه نبات چو آیینه روشن است دیگ توانگران دو سه روزی بود به جوش دایم اجاق فقر ز کشکینه روشن است پنهان مکن، کز آینه صاف روی تو بر اهل دید صحبت دوشینه روشن است اندیشه از سیاه دلان جهان مکن صائب اگر ترا دل بی کینه روشن است صائب تبریزی